• مربوط به موضوع » <-PostCategory->

قصه گو بیا قصه ی عاشقی ام را

بر بال پرستو های مهاجر بنویس

قصه گو بیا قصه ی ویرانی ام را

بر حریر نازک ابر بهاری بنویس

بیا قصه ی لب های بسته ام

بر سکوت مرداب بنویس

بیا قصه ی دلتنگی ام را

بر سقوط یک قطره ی اشک بنویس



گاهی دل تنگ میشوم
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

گاهی دل تنگ میشوم نه برای تو

گاهی برای خاطراتمان...

گاهی آنچه که من بودم و آنچه که

فکر میکردم تو هستی... ولی نبودی...

آن چیزی که شعار میدادی کجا و تو کجا؟...

بعضی وقتها همه چیز مثل تو برایم بی معنی میشود...

    حال و روز خوبی ندار...

نه برای اینکه دلم هوایت را کرده باشد .... نه ابدا...

برای اینکه فکر میکنم حیف بود با تو بودن ....

حیف بود حیف....


[تصویر:  79kqylz4x7su1kipf02.jpg]



زندگی
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

زندگی زندانی است که در آن بیشتر از زندانی زندانبان دارد



فاتحـــه
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

گاهی باید فاتحـــه خـــاطره ای رو خوند

 

وگر نه همون خـــاطره

فاتحـــه تو رو می خونه !

در و دیـوار اتــاقــمـ بــویِ خــون میــدهــد

مــن امشــب

تـمـامـ وابـستـگـے امـ

بــه تــو را

بــه تـیـغ کـشـیـده امـ!

چـه رســم ِ تلخــي سـت

تــــو ، بــي خـــبـر از مــن !


و

تمـــام ِ مـن ، درگـــير ِ تــو

مـحکــم باش

وقتی خیلی نرم شوی ؛

همه خـَمـَت می کنند !

حتی کسی که انتظار نداری ...

هیچ ماشینی به مقصدِ تو نمی رساندَم.

مسافرکِش ها هم فهمیده اند

خیالی بیشْ نبوده ای!

حرف میزنی اما تلخ

محبت می کنی ولی سرد

چه اجباری است دوست داشتن من!



  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

چه فرقی دارد
پُشت میله ها باشی
یا در خیابانهای شهر در حال قدم زدن
وقتی که آرزوهایت
در حبس باشند



  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

لیاقت می خواهد واژه ” ما ” شدن

لیاقت می خواهد “شریک ” شدن

تو خوش باش به همین “با هم ” بودن های امروزت

من خوشم به خلوت تنهایی ام

تو بخند به امروز…

من میخندم به فرداهایت . . .



  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

من چرک نویس احساسات تو نیستم


دوستت دارم هایت را جای دیگری تمرین کن... 




 
 


قضاوت نکن
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

مرا قضاوت نکن


تو چهره ام را می دانی


نه سرگذشتم را ...



روش های رفتن به خارج
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

روش های رفتن به خارج !
۱) با ماشین
۲) با اتوبوس
۴) با هواپیما
۵) با قاچاق
۶) با فتوشاپ !

 



گاهی وقتها
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

گاهی وقتها فکر می کردم که همیشه پایان، آدم را به سمت یک آغاز می کشاند ...

  اما وقتی دلم شکست، وقتی صدای شکستن دلم را شنیدم ...

  و تا چشم گشودم دیدم، که کوه غرورم پر شده از شکسته های آیینه آینده روشن..

  وقتی دیدم چگونه پا روی دلم گذاشتی، از اوجِ غرور به قعر دلتنگی سقوط کردم ... 

  وقتی که بوی خاک خیس و سرمای لطیف، که از درز پنجره سکوتم

  گونه دلم را نوازش می داد و دل سنگی احساسم با اولین بارش غربت شکست ...

  باور کردم که همیشه یک پایان انسان را سمت آغازی دیگر نمی کشاند ...

  گاهی باید پایان را آموخت اما بی آغازی دیگر ...

  گاهی باید در پایان زندگی کرد و از پشت پنجره پایان به خاطرات گذشته نگریست ...

  گاهی باید پشت حصار حسرت در خاطرات غرق شویم...

  باید پشت پرچین تنهایی نشست و غبار دل را با اشک شست ...

  و باور کرد ... پایان را، بی آغازی دیگر ...!!